1250- 1150 پیش از هجرت = سال 100- 200 ایرانی (628- 528 پیش از میلاد) (سده کوروش)
هوخشتره Hovakhshatrah یا کیخسرو نبیره دیاکو پادشاهی نیرومند و با مدیریتی پیشرو بود. او همه ایران را متحد کرد و مرزهای پادشاهی ماد را تا آنسوی افغانستان و ترکیه گسترش داد. او همه تیره های ایرانی را متحد کرد و آنچه که ما امروز از آن بعنوان وحدت ملی یاد میکنیم در زمان او بوجود آمد. اتحاد او با دیگر تیره های ایرانی تقریبا بی جنگ بدست میآمد زیرا مادها و دیگر تیره ها خویشاوند بودند.
در زمان او دولت ایلام از پا درآمده بود و سرزمین ایلام میان ماد و بابل تقسیم شده بود. هوخشتره ارتشی نیرومند از ایرانیان پدید آورد و با بابل متحد شد تا برای همیشه آشور ویرانگر را از میان بردارند. این اتحاد نتیجه داد و ماد از غرب و بابل از جنوب به آشور حمله کردند و با شکست آشور پایتختش ویران و این دولت برای همیشه از میان رفت.
آنچه که این پادشاه بزرگ پایه گزاری کرد آغازی بود برای حرکتهای آینده ایرانیان تا دولت بزرگ هخامنشی را پدید آورند. هوخشتره با ایجاد ارتشی نیرومند و دولتی فراگیر ایران را از دولتشهرها به یک کشور بزرگ و نیرومند تبدیل کرد.
او پس از 40 سال پادشاهی درگذشت و پسرش اشتاویگو Ishtavigo جانشین او شد. او شاهی رزمی نبود شاید با نابودی آشور انگیزه ای هم نداشت. دخترش همسر پادشاه پارس بود. در ایران هرگوشه ای شاهی داشت و کسی که دولت مرکزی را رهبری میکرد شاه شاهان یا شاهان شاه (شاهنشاه) نامیده میشد که همه شاهان از او فرمان میبردند.
از ماندانا دختر ایشتاویگو و پادشاه پارس کامبیز (کمبوجیه) پسری بدنبا آمد بنام کوروش که نقش تعیین کننده ای در جهانی شدن قدرت ایران داشت. بدنیا آمدن کوروش 1222 سال پیش از هجرت بوده است.
گستره شاهنشاهی ماد
سرزمین ماد دو بخش بود. ماد کوچک یا ماد آتروپاتن که آذرآبادگان را در بر میگرفت و ماد بزرگ که کردستان و کرمانشاه تا ری و اسپهان و پارس بود. از میان تیره های ماد تیره ای بنام زاگروتی وجود داشت که رشته کوههای زاگروس نامش را از این تیره دارد.
مادها دین زرتشت یا باور به میترا را داشته اند و دینشان با دین سایر ایرانیان نمی توانسته متفاوت باشد. گویا زرتشت نخست در کنار دریاچه کبودان یا ارومیه امروز به دنیا آمده و بر اثر آزار مغ ها که اصلاحات او را بر نمی تافتند به خاور ایران مهاجرت کرده است.
تمدن ایران در زمان مادها هم از همسایگانش چیزهایی میگرفت هم به آنها می آموخت. از هنر مادها چیزهایی بجا مانده که نشان از پیشرفت هنر در این دوره دارد. پوشش مردان پیراهن و شلوار بوده و کلاهشان همان کلاه نمدی که در بسیاری از نقاط ایران بوده و هنوز هم هست.
مهم ترین رخداد زمان مادها اتحاد ایرانیان گرد یک دولت مرکزی بوده است. آنان در واقع سنگ بنای کشوری را گذاشتند که تا امروز بنام ایران باقی است. هنگامیکه نوه دختری ایشتاویگو واپسین پادشاه ماد بنام کوروش در پی بدست آوردن قدرت به ماد لشکر کشید سپاه ماد بی هیچ جنگی ایشتاویگو را تسلیم کوروش کردند و او نیز با پدر بزرگش بخوبی رفتار کرد. این خود نشان میدهد ایرانیان دلیلی برای این جنگ نمی دیده اند زیرا هر دو سو ایرانی و خویشاوند بوده اند. باید بدانیم پیرامون دریاچه چی چست یا ارومیه پارسواش نام داشته و پیرامون مسجد سلیمان پارسوماش. این تنها یکی از شباهت ها میان تیره های ایرانی است. پادشاهی ماد باید آغاز گاهشماری و تقویم ایرانی باشد.
گور دخمه های مادی
به قدرت رسیدن کوروش سرآغاز دگرگونی هایی شد که جهان را تحت تاثیر قرار داد. یکی شدن ماد و پارس قدرت کوروش را افزایش داد. اکنون ارتش ایران نیرومند تر و پر شمارتر بود. خلق و خو و مدیریت خوب او محبوبیت زیادی برای او ببار آورده بود. کوروش 1172 سال پاه. به پادشاهی ایران رسید و پایه گذار نخستین امپراتوری تاریخ شد.
نیای کوروش هخامنش نام داشت که از خاندان پاسارگادیان بود. پس از شکست ایلام از آشور پاسارگادیان کم کم بر بخش هایی از ایلام دست یافتند و قدرتشان بیشتر شد اما تا زمانیکه هوخشتره پادشاه نیرومند ماد زنده بود یارای گسترش بیشتر نداشتند و فرمانبردار دولت مرکزی ماد بودند.
نخستین جنگ بزرگ کورش با لیدیا بود که در ترکیه امروز قرار داشت. در جنگی سخت کروزوس پادشاه لیدیه شکست خورد اما کوروش او را نگهداشت و تا پایان زندگی با احترام زیست. سپس شهرهای یونانی شرقی یک به یک بدست کوروش افتادند . آنگاه او به شرق ایران رفت و همه کشورهایی که از دست دولت ماد بیرون رفته بودند را بازگرداند و تا سیر دریا یا سیحون پیش راند و برای نگهداری کشور در برابر گروههای مهاجم شهرهای در آنجا ساخت.
مردم بابل که از حکومت خود به ستوه آمده بودند با کوروش همکاری کردند تا این کشور هم به دست او افتاد. اکنون او یک شاهانشاه واقعی بود. پس از جنگ پادشاه بابل را هم نگهداشت. اسیران یهودی را آزاد کرد تا به اورشلیم برگردند و کمک کرد تا معبدهایشان را بسازند. همانگونه که روش آیین زرتشتی بود هیچ کجا کسی را مجبور به پذیرش آیین ایران نکرد و همه دینها و فرهنگها در سرزمین او آزاد بودند.
کوروش از لقب بیزار بود. در کتیبه هایش خود را بسادگی چنین معرفی میکند " منم کوروش شاه هخامنشی" او اگرچه شخصیت نظامی و سیاسی قابل ستایشی داشت اما از هرگونه خشونت- انتقام و بیرحمی دوری میکرد. پادشاهان بابل و لیدیا که از او شکست خوردند نه تنها کشته یا زندانی نشدند که بصورت دوستان و مشاورانش در آمدند. ایرانیان او را پدر میخواندند. بابلی ها او را فرستاده خدا میخواندند. یونانی ها او را سرور مینامیدند و یهودی ها او را مسیح میخواندند. چنین شخصیتی در خاورزمین تا به آنروز سابقه نداشت که میتواند برآمده از آموزه های زرتشت و تربیت و شخصیت بیتای کوروش باشد. از او منشوری بجای مانده است که آنرا نخستین اعلامیه حقوق بشر میدانند. همانگونه که گذشت تیره های ایرانی در زمان مادها متحد شده بودند و کوروش با افزودن کشورهای همسایه به ایران یک شاهنشاهی بزرگ را تاسیس کرد.
دراستوانه کوروش چنین میگوید: همه مردم در سرزمین های زیر فرمان من در انتخاب دین- کار و محل زندگی خود آزادند. من بردگی را برانداختم.
کوروش شخصیتی جهانی است. از او در قرآن و تورات هم به نیکی یاد شده است. تندیس او در استرالیا برپا شده و خیابانهایی بنام او در لندن و اورشلیم نامگذاری شده است. او شخصیتی بالیدنی است که ایرانیان به حق به او میبالند.
اگرچه نوشته اند کورش در جنگ کشته شده اما این نظریه که در 70 سالگی و پس از 30 سال فرمانروایی در پاسارگاد درگذشته است بیشتر درست به نظر میرسد. آرامگاه کوروش از آثار دیدنی ایران است که پیرامون آن ساختمانهای دیگری نیز از روزگار کوروش هست. به این شهر باستانی درست رسیدگی نشده است. آیندگان ایران باید با سامان دادن درست به این شهر باستانی آنرا به یکی از پربیننده ترین جاهای ایران تبدیل کنند.
پس از پیروزی عربها بر ایران گویا ایرانیان برای نگهداشت آثار پیشینیان خود آنرا به پیامبرانی که عربها بیشتر با آنها خو داشتند نسبت میداده اند. آرامگاه کوروش را مشهد مادر سلیمان مینامیدند و بسیاری باور داشتند آنجا آرامگاه مادر سلیمان پیامبر است. عربها هم یا گول میخورده اند یا از اینکه اعتقاد مردم رنگ عوض کرده راضی بوده اند و خود را به گول خوردن زده اند.
در گفتگو با یکی از راهنماهای پاسارگاد در سال 1356 بنام آقای گرامی که شخصی خونگرم و مهمان نواز بود شناسنامه اش را نشانمان داد که زادگاهش را مشهد مادر سلیمان نوشته بودند. او میگفت ما نمیدانستیم اینجا آرامگاه کوروش است. دهه محرم بویژه روزهای تاسوعا و عاشورا دسته های عزاداری راه می افتادند و گرداگرد آرامگاه کوروش عزاداری میکردند تا اینکه ثابت شد اینجا آرامگاه یکی از بزرگترین پادشاهان ایران و جهان است.
دور ماندن ملتی از هویت خویش او را بی شخصیت میکند و در برابر فرهنگهای با هویت تر خود را میبازد. ما باید فرهنگ خودمان را بسازیم یا آنرا از کاستی ها پالایش کنیم. نه شیفته غرب شویم نه شرق که ایرانی باید شاخص های فرهنگی خود را داشته باشد و به اندازه کافی سرمایه برای ارائه فرهنگی ایرانی به جهان را دارد.
از کوروش و همسرش کاساندان پنج فرزند بجا ماند دو پسر بنامهای کامبیز و بردیا و سه دختر بنامهای آتوسا- رکسانا و آرتیستون.
شاهنشاهی کوروش بزرگ
تصویری از کوروش در پاسارگاد
کوروش از مرزهای چین تا یونان و اسرائیل را زیر فرمانروایی خویش گرفت.
وضعیت جهان در این سده
با قدرت گرفتن ایران معادلات جهانی بهم خورد و نیرویی تازه نفسی پا به عرصه گذاشت تا نخستین امپراتوری بزرگ جهان را عرضه کند. پادشاهی بابل بدست ایرانیان از میان رفت. بابل پادشاهی اسرائیل را کاملا نابود کرده بود. با بقدرت رسیدن کوروش یهودیان دوباره آزاد شدند . گروهی به اسرائیل بازگشتند. کوروش در تورات بنام ناجی و مسیح نامیده شد. با بدنیا آمدن مردی بنام داریوش در سال 1171 پاه جانشین سزاوار کوروش پا به جهان گذاشت.
در یونان فلسفه شکوفایی بیشتری پیدا میکرد. پیتاگورس (به عربی فیثاغورس) در همین سده زاده شد. با قانونهایی که سولون بوجود آورد هسته های نخستین دمکراسی در یونان گذاشته شد. فلسفه- ریاضی و شعر در یونان شکوفا میشد و میرفت تا تاثیرات بزرگی بر فلسفه جهان بگذارد.
در چین کنفسیوس و لائوتسه مکاتب فکری را پایه گذاردند که هنوز تاثیر گذار است و به نوعی مذهب تبدیل شده است. سلسله چو Zhou در این کشور فرمانروایی داشت. با توجه به شکافی که در خاندان چو بوجود آمده بود فرمانروایی به پادشاهی چو غربی و شرقی تقسیم شده بود. در این سده برتری با چو شرقی بود که چین را تحت فرمان داشت.
در هند پانینی نخستین دستور زبان را برای زبان سانسکریت نوشت و در همین سده بودا آیین خود را برپا نهاد که بتدریج آیینی شد که بخش های عمده آسیا را در بر گرفت. یکی از پادشاهان هند بنام ویجایا Vijayaبه جزیره سیلان یا سری لانکای امروز رفت و سلسله پادشاهی مستقلی در این جزیره تاسیس کرد.
در اروپا سلت ها کم کم زندگی کشاورزی را پیشه میکردند و روستاها شکل میگرفت اما هنوز هیچ دولت مطرحی در این قاره وجود نداشت جز در روم که پادشاهان به قدرت میرسیدند و سیستم دولتی و کشور توسعه پیدا میکرد.
در قاره آمریکای کشف نشده تمدن اولمک olmec در مکزیک رو به سراشیبی گذاشته و در حال از میان رفتن بود و در افریقا بیشتر مردم به زندگی از راه شکار میپرداختند و جز مصر و کارتاژ تمدن مطرح دیگری وجود نداشت.
چند تصویر از هنر تندیس تراشی اولمک ها در مکزیک
شخصیت های مهم این سده
کنفسیوس فیلسوف چینی