350 تا 250 پیش از هجرت- 1000 تا 1100 ایرانی- 272 تا 372 میلادی (سده شاپور)
پس از درگذشت شاپور بزرگ فرزندش هرمز به پادشاهی رسید اما بیش از یکسال پادشاهی نکرد و پادشاهی به برادرش بهرام یکم رسید. در دوران بهرام یکم سیاست مماشات با دینهای دیگر پایان یافت و سخت گیری و تعقیب آغاز شد تا جایی که مانی پیامبر را کشتند.
بهرام یکم پس از سه سال پادشاهی بیمار شد و درگذشت و پسرش بهرام دوم جای او را گرفت که ۱۷ سال پادشاه بود. و سپس بهرام سوم فرزندش به پادشاهی رسید اما با کودتای عمویش نرسی از پادشاهی برکنار شد. در زمان نرسی ارتش ایران چندین بار از ارتش روم شکست خورد و سرزمین های زیادی از دست رفت. هم در زمان نرسی هم فرزندش هرمز ضعف و پریشانی شاهنشاهی ساسانی را فرا گرفته بود. حتی عربها دست اندازی به ایران را آغاز کردند و به کشتار و غارت میپرداختند. با کشته شدن هرمز هنگام شکار بزرگان کشور فرزندان او را یا کشتند یا زندانی کردند و تاج شاهی را بر شکم همسر باردارش گذاشتند. با توجه به اینکه در آنزمان تا بدنیا نیامدن فرزند جنسیت او معلوم نبوده پیداست که دختران هم میتوانسته اند پادشاه شناخته شوند کما اینکه وقتی کودک به دنیا آمد تا شانزده ساله شود مادرش همراه با شماری از بزرگان کشور را اداره میکردند. برای تجدید شکوه و قدرت کشور شاپوری دیگر می بایست و جالب اینکه نام کودک را شاپور گذاشتند.
شاپور دوم را عربها ذوالاکتاف نام داده اند. شاپور در آغاز با ارتش کوچک خود به سرکوبی عربها رفت و بسیاری را کشت و به دریا ریخت. طوری که عربها تا پایان ساسانیان جرات حمله به ایران را از دست دادند.
سپس بسوی مرزهای غربی برای بازپس گیری سرزمین ها از روم رفت اما کشور از شمال شرقی مورد یورش قبایل بیابانگرد قرار گرفت و او به سرکوب آنها رفت اما سرداران ایران در غرب شکست هایی را به رومی ها وارد آوردند. سرانجام شاپور دوم توانست همه سرزمین های از دست رفته را باز پس گیرد و ایران را دوباره به شکوه و قدرت بازگرداند. در زمان او دین مسیح در روم رسمی شد و بدبینی به مسیحیان در ایران شدت گرفت. ایرانیان هم به جمع آوری اوستا و رسمی کردن دین زرتشت پرداختند تا پدافندی باشد دینی در برابر روم. کرتیر Kartir موبدان موبد آیین زرتشت در این ارتباط سختگیری زیادی برای نهادینه کردن دین زرتشت بعنوان دین رسمی بکار بست. شاپور دوم کشوری باغرور و قدرتمند برای آیندگان بجا گذاشت.
جهان در این سده
امپراتوری روم به دوبخش شرقی و غربی تقسیم شد. کنستانتین امپراتور روم دین مسیح را پذیرفت و آنرا دین رسمی امپراتوری قرارداد. شهر کنستانتنوپل (استانبول آینده) به فرمان او ساخته شد و پایتخت امپراتوری روم در شرق تعیین شد. به علت نزدیکی کنستانتینوپل به ایران- هند و چین رونق اقتصادی آن بسیار بیشتر از روم شد. امپراتوری روم در ایتالیا به تدریج ضعیف می شد و ژرمن ها با حملات پی در پی آنرا تهدید میکردند.
در هندوستان سلسله کوشان به وسیله امپراتوری گوپتا از پا درآمد. چین هم دارای سه پادشاهی بود در ستیز با یکدیگر. کره و ژاپن هم دولت های نیرومندی تشکیل داده بودند.
چهره های مهم این دوره
فرهنگ و هنر و صنعت در این سده
تحلیل این دوره
ناتوانی دولت ایران در شکست دشمنان که حتی باعث دست یازی عربهای بادیه نشین به ایران شده بود با پادشاهی شاپور دوم جبران شد. نفوذ دین مسیح به سرزمین های ایرانی مانند ارمنستان دولت ایران را نگران بوجود آمدن ستون پنجم در ایران می کرد. برای ایستادگی در برابر نفوذ مذهبی امپراتوری روم برای نخستین بار در تاریخ ایران دین رسمی بوجود امد. رسمی شدن دین زرتشت یک اقدام سیاسی بود برای حفظ استقلال. از این تاریخ بود که تعصب مذهبی را می شد در ایران که حکومت از زمان کوروش در دین مردم دخالت نکرده بود را دید.