250 تا 150 پاه- 1100 تا 1200 ایرانی- ۳۷۲ تا ۴۷۲ میلادی (سده بهرام گور)
با مرگ شاپور دوم برادرش اردشیر به پادشاهی رسید اما یکسال پس از آن درگذشت. پسرش شاپور سوم هم توان کشورداری نداشت و پنج سال پادشاه بود تا پادشاهی به بهرام چهارم و سرانجام یزدگرد یکم رسید که پادشاهی بود توانا و باسیاست. ۲۱ سال پادشاهی یزدگرد و ۱۸ سال پادشاهی پسرش بهرام گور دوران دیگری از شکوفایی ایران و دولت ساسانی است. یزدگرد به آزار مسیحیان پایان داد و موبدان که اینکار او را خلاف آیین مزدیسنا و راه را برای نفوذ روم بازکرن تلقی میکردند به او لقب بزه کار دادند. در زمان یزدگرد صلح پایدار میان ایران و روم برقرار بود. احتمالا یزدگرد ترور شد اگرچه گفته شد پادشاه بر اثر لگد اسب جان سپرده است.
با همه دست اندازها و مانع تراشی ها بهرام پسر یزدگرد معروف به بهرام گور به پادشاهی رسید. بهرام خیلی زود توانست ثبات ایران را حفظ کند و قبایلی را که از شرق به ایران حمله میکردند شکست دهد. او همچنین پادشاه دست نشانده ایران در ارمنستان را برداشت و آنرا یکی از استانهای ایران کرد. بهرام گور یکی از قهرمانهای افسانه ها و شعرهای ایرانی است. قهرمانی که تا سده ها پس از فروپاشی دولت ساسانی نیز نامش بر سر زبانها بود.
این پادشاه صلح و ثبات را در ایران جاری ساخته بود اگرچه هیچگاه روحیه جنگاوری را کنار نگذاشت اما فرصت فراوانی داشت تا به شکار و تفریح بگذراند. او علاقه زیادی به شکار گور خر داشت و برای همین به او بهرام گور میگفتند. در دوران بهرام آثار مهمی از ادبیات ساسانی و دستگاههای موسیقی ایرانی شکل گرفتند. او نوازندگان را به ماموریت شهرها و روستاها میفرستاد تا مردم را با موسیقی شاد سازند. در زمان او بازی چوگان نیز در ایران شکل گرفت ورزشی که هنوز زنده است.
پس از مرگ بهرام که گویی هنگام تعقیب گور در باتلاق شن فرو رفت پسرش یزدگرد دوم امور کشور را بدست گرفت. یزدگرد دوم سیاست سخت گیرانه ای را با مسیحیان و یهودیان در پیش گرفت و مسیحیان را از ارتش و کارهای دولتی اخراج کرد. همچنین فشار زیادی را به ارمنستان وارد کرد تا زرتشتی شونداما ارمنی ها توانستند دین مسیح را حفظ کنند. با این سیاست های قهر آمیز میتوان گمان کرد که یزدگرد فهمیده بود که پدر بزرگ و پدرش ترور شده اند و لگد اسب و باتلاق شن داستانسرایی بوده است و از این رو سیاست خشن دینی را در پیش گرفت که در ایران کمتر سابقه داشت. با مرگ او پسرش هرمز پادشاه شد اما پس از دوسال برادرش پیروز جای او را گرفت. در تمام دوران ۱۷ ساله پادشاهی پیروز او درگیر رفع حمله هونهای سفید بود که تا هرات پیش آمده و شاهنشاهی را دچار آشفتگی کرده بودند. پیروز سرانجام در جنگ با هونها کشته شد.
جهان در این سده
آنچه که در تاریخ به امپراتوری روم شناخته میشد و هسته مرکزی آن در ایتالیا قرار داشت به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شده بود. امپراتوری روم شرقی را از این پس باید بنام بیزانس شناخت. در روم غربی پایتخت از روم به میلان منتقل شد شاید با نزدیکتر بودن به اروپا بتوان تحرک سریع تری داشت اما همه اینها بیهوده بود و امپراتوری به پایانش نزدیک میشد. آتیلا در شمال آفریقا ضربات کاری به روم وارد کرد. اگرچه با اتحاد امپراتوری روم غربی و شرقی شکست خورد اما توان امپراتوری غربی برای ادامه حیات بسیار کاهش یافته بود. در سال ۲۴۴ پاه ارتش روم از قبایل ژرمن شکست سختی خورد. ۱۷ سال بعد امپراتور تيودیوس مذهب کاتولیک را تنها مذهب مجاز در امپراتوری اعلام کرد. اما سرانجام در ۱۴۶ پاه ژرمن ها رومولوس آخرین امپراتور روم را وادار به کناره گیری کردند و امپراتوری روم به تاریخ پیوست.
در هندوستان امپراتوری گوپتا میکوشید خود را در برابر حملات دشمنان بیرونی حفظ کند. ایران بهرام گور یکی از بهترین دوره های تاریخش را تجربه میکرد.
چین به دوبخش شمالی و جنوبی تقسیم شد با جنگ دایمی میان شمال و جنوب. نزدیک شدن قبایل آسیایی به مرزهای ایران تهدیدی بود که مدام شاهنشاهی ساسانی را تهدید میکرد و در آینده سرنوشت ساز بود.
چهره های مهم این سده
هنر و معماری و صنعت در این دوره
تحلیل این دوره
یزدگرد و بهرام گور بسیار بیش از آنکه جنگجو باشند سیاستمدار بودند که لازمه پادشاهی است. در دوران این دو پادشاه ایران روی صلح و آسایش را دید. بهرام گور با فرستادن گروههای موسیقی به شهرها و روستاها باعث نشاط و سرور می شد. اما پدر و پسر به سیاست تسامح پیش از رسمیت یافتن آیین زرتشت روی آورده بودند که موبدان و بزرگان را خوش نمی آمد. آنها فکر میکردند مسیحیت از درون ایران را در برابر روم تضعیف میکند و چون هر دو پادشاه محبوب مردم بودند احتمال کشتن مخفیانه آنها وجود دارد. صلح با روم باعث رونق اقتصادی ایران شده بود. اشتباه امپراتور کنستانتین در تقسیم روم به بخشهای شرقی و غربی آینده این امپراتوری را به سوی پایان برد. بسیاری از تاریخنگاران پایان این سده را پایان عصر باستانی اروپا می دانند. از بین رفتن امپراتوری روم در ایتالیا فرصت رشد کشورهای کوچک و بزرگی در اروپا شد اگرچه تا سالها نتوانستند تمدن روم را شبیه سازی کنند.