550 تا 450 پیش از هجرت- 800 تا 900 ایرانی- 72 تا 172 میلادی (سده ولاش)
پس از مرگ ولاش یکم جنگ میان چندین شاهزاده اشکانی برای بدست آوردن قدرت آغاز شد. پاکور پسر ولاش 30 سال بر بخشی از قلمرو اشکانی فرمانروایی داشت اما از زمان او اطلاعات زیادی بجای نمانده است. همزمان با او شاهزاده دیگری بنام اردوان چهارم بر بخش دیگری از ایران فرمانروایی داشت. با مرگ پاکور اگرچه پسر داشت اما با رای مجلس مهستان پادشاهی به برادرش خسرو رسید.
در اینزمان تیرداد پسر ولاش درگذشت و مطابق با پیمانی که 50 سال پیش از آن میان ایران و روم برقرار شده بود شاهزاده باید تاج را از امپراتور روم میگرفت اما خسرو پسر خودش را پادشاه ارمنستان کرد. اینکار با مخالفت تراژان امپراتور روم روبرو شد. تراژان ارتش روم را با اصلاحات بسیار قوی کرده بود و با سپاهی گران بسوی ایران حرکت کرد. جنگهای داخلی میان شاهزادگان آنچنان ایران را ناتوان ساخته بود که خسرو جرات نکرد در برابر ارتش روم پدیدار شود و رومیها نه تنها پایتخت تیسفون را گرفتند که تا خلیج فارس پیش راندند و امپراتوری روم را به اوج پهناوریش رساندند. اما بعلت کشتار و غارتی که کردند شورش های بسیاری درگرفت که خسرو به آنها دامن میزد. بنابراین ارتش روم بسوی روم عقب نشست. با مرگ تراژان امپراتور هادریان به قدرت رسید اما او علاقه ای به جنگ در خاور نداشت لذا در مرز ایران و روم با خسرو دیدار کرد و دختر خسرو را که اسیر شده بود به او بازگرداند. خسرو پس از زمان کوتاهی در 492 پاه درگذشت. عدم مقاومت در برابر رومیان نشان میدهد که سراشیب از میان رفتن اشکانیان آغاز شده بود.
در دو سال پایانی حکومت خسرو شاهزاده ای بنام ولاش دوم مدعی پادشاهی شد اما کارش نگرفت و پس از خسرو ولاش سوم پادشاه شد که 18 سال شاه بود. در زمان او آلانها از قفقاز به ایران تاختند و او با دادن باج آنها را بازگرداند. وقتی این باج دادن را با قدرت ایران در زمان سورنا مقایسه کنیم پیش بینی فروپاشی اشکانیان کار سختی نیست.
با مرگ ولاش سوم پسرش ولاش چهارم به پادشاهی رسید. او 44 سال پادشاه بود و توانست اصلاحاتی در ارتش ایجاد کند و به ارمنستان لشگر کشید و شاه انجا را که دست نشانده رومیان بود بیرون کرد و سپس به قلمرو روم تاخت وتا سوریه پیش رفت اما از سردار رومی کاسیوس شکست خورد و رومی ها همه شهرهای غرب میان رودان را گرفتند و پایتخت ایران را آتش زدند اما بعلت بیماری طاعون دسته دسته دچار مرگ میشدند که وادار به بازگشت شدند.
جهان در این سده
در روم پنج امپراتور در این سده به قدرت رسیدند که توانستند به روم و ارتش آن حیاتی تازه ببخشد. تراژان- هادریان و مارکوس آورلیوس از میان پنج امپراتور نامدارترند. در این سده جنگهای میان ژرمن ها و روم در گرفت که با پیروزی روم پایان یافت.
چهره های مهم این سده
هنر و فرهنگ و صنعت در این سده
شهر مکه بعنوان زیارتگاه ساخته شد تا قبایل عرب برای زیارت بتهایشان که در کعبه نگهداری میشدند هرساله به این شهر سفر کنند و موحب رونق اقتصادی آن شوند. برای نخستین بار نوعی بت پرستی در امریکای مرکزی بوجود امد. شبکه راههای روم از انگلستان تا مصر در این سده تکمیل شد و شهر لندن بتدریج بصورت یک مرکز مهم تجاری درآمد.
دین بودا از راه ابریشم اندک اندک جای خود را در چین باز میکرد و از راه هند و سری لانکا به آسیای جنوبی میرسید. یهودیان در این سده توسط ارتش روم از شهر اورشلیم رانده شدند.
در چین روشهای نوین تهیه کاغذ توسط Cai Lun آغاز شد. دانشمند چینی ژانگ ّنگ نخستین زلزله نگار را در جهان ساخت. ژانگ ژونگ جینگ پزشک نامدار چینی روشهایی را برای بیماری ها اراپه کرد که شهرتش را تا امروز میرساند. پلوتارک تاریخ نویس یونانی که سرگذشت پادشاهان بسیاری را نوشته است در این سده درگذشت. دیوار رومی ها در انگلستان در این سده ساخته شد تا جلوی قبایل مهاجم را بگیرد.
تحلیل این دوره
ناتوانی و سستی که در حکومت اشکانیان پدید آمده بود بازهم ادامه یافت و مقدمات فروپاشی این دودمان را فراهم آورد. جنگهای میان شاهزادگان برای رسیدن به پادشاهی دولت مرکزی را ناتوان کرده بود. شاید این ناتوانی دولت اشکانی از چشم ساسان فرماندار پارس دور نمانده باشد و به بابک فرزندش و اردشیر نوه اش که در آینده با نام اردشیر بابکان پادشاه ایران شد و دودمان ساسانیان را بنا نهاد امکان بدست آوردن قدرت را القا کرده باشد.
روم از ثبات بهتری برخوردار بود و امپراتورهای روم به ساخت و سازهای کم مانندی پرداختند که برخی هنوز پابرجاست. در چین هم امپراتوری هان با فساد روبرو شده بود و در آستانه فروپاشی قرار داشت. در این سده اگرچه اشکانیان از داخل فرسوده میشدند اما همچنان حریف نیرومندی در برابر امپراتوری روم بودند و هرجا هم که برابری نظامی در برابر روم نداشتند با تحریک مردم به شورش رومیان را وادار به عقب نشینی میکردند.